8 ماهگی آرتین خان اول
پسرم، عشقم، عمرم، جونم، همه وجودم
8 ماهگیت مبارک
اومدم اینجا تبریک بگم. باید برم سرکار بعدا پستت رو کامل میکنم و کارهای این ماهت رو برات مینویسم. (الان ساعت 7:10 صبح)
ادامه دارد................
نوشته شده در ساعت 10/5 شب
گل مامان
هر روز و هر روز شیرین و شیرین تر میشی. کارهای جدید هم یاد میگیری. ولی مشغله مامانت خیلی زیاد شده، و نمیتونه بیاد و برات بنویسه و هم به علت سر کار بودن، همه کاراتو نمیبینم. تو این هفته کلی کار جدید یاد گرفتی.
1- پنجشنبه 31 فروردین: بعد از چند روز نشستن توی روروئک، دیگه حالا با روروئک می دوی.
2- جمعه 1 اردیبهشت: شرکتمون تو نمایشگاه نفت و گاز غرفه داشت و من هم اونجا بودم. جمعه هم صبح رفتم. بابا هم شما رو نزدیک ظهر آورد اونجا و کلی همکارام با دیدنت ذوق کردن.
3- شنبه 2 اردیبهشت: شروع کردی به دویدن. زیر بغلت رو که میگرفتیم، می دویدی. الان هم عاشق اینکاری. پاهات جلوتر از بدنته. خیلی بامزه اس.
4- یکشنبه 3 اردیبهشت: رفتیم خونه دایی بابا احسان و اونجا بهت می گفتن دست بده، دستت رو دراز می کردی و دست می دادی. می گفتن بزن قدش، دستت رو می زدی به کف دستمون.
5- دوشنبه: 4 اردیبهشت: در حال دمر رو دستات بلند شدی و مدت طولانی در این حالت موندی.
6- سه شنبه تا جمعه هم که شمال بودیم.
7- از شنبه هم چند ثانیه ای بدون کمک میشینی. انقدر که برای ایستادن و دویدن تلاش میکنی و دوست داری، به نشستن زیاد تمایلی نداری.
8- و دیگر اینکه عاشق کارتون و برنامه کودک شدی.
9- از دیروز هم ابراز احساساتت با جیغهای ممتده.
و اما غذاهای این ماهت. صبحانه فرنی یا حریره بادوم. و برای ناهار و عصرونه و شام، زرده تخم مرغ، پوره سیب زمینی، سوپ مرغ یا گوشت با سبزیجات متنوع. بین غذا هم پوره سیب و یا آب هویج نوش جان میکنی. نوش جونت گل پسرم. عاشقتم. بووووووووووووس