آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

تولد 4 سالگی آرتین خان اول با تم توماس

نازنینم مهربونم 13 شهریور امسال 4 سالگیت تموم شد و وارد سن 5 سالگی شدی. انشالله همیشه سالم و پاینده باشی. امسال هم مثل پارسال دو سه تا تولد داشتی. روز تولدت 13 شهریور مهمون داشتیم. منم یه کیک فوری پختم تو هم کلی حال کردی و شمع فوت کردی. البته با الینا جون نوبتی. از شانس خوب ما بعد از 8/5 سال که ازدواج کردم یکی از خاله جونام اومد تهران و اومد خونه ما. با پسر و عروس و نوه گلش. البته فقط خاله جون و شوهرشون نیومده بودن بقیه اومدن و تو کلی با الینا جون دوستی. من هم فقط به کیک بسنده کردم. چون جشن اصلیت 19 و 26 شهریور بود. اینم کیکت روز 19 شهریور بالاخره بعد از کلی بدو بدو مراسم جشنت به بهترین نحو برگزار شد. و همه مهمونا راضی...
12 مهر 1394

چهل و دو ماهگی آرتین خان اول

عزیز دل مامان عشق من سه سال و نیمه که قدم رو  چشمامون گذاشتی و با  ورودت خونه مونو روشن کردی. بینهایت دوست دارم. دو ماهه وبت رو اپ نکردم. خیلی این روزا سرم شلوغه. ماه پیش اولین بار بود که  ماهگردت رو تو وبلاگت تبریک نگفتم. فقط حضوری. چهل و دو ماهگی مبارک عزیز دلم کلی اتفاقا تو این دو ماه افتاده که عقب موندم. حضور در جشن تولد بهمنیهای 89 بود که یه تولد 4 سالگی 8 ماه زودتر گرفتیم. سفر دیدار با خاله الهه و یاسان چشم بلبلی جمع شدنمون تو خونه خاله خدیجه و آوا تولد رهام عزیزم رفتن به نمایش عروسکی با مهدکودک بیدار شدنت صبحها به راحتی ...
29 بهمن 1393

چهل ماهگی آرتین خان اول

عزیز دلم  چهل ماهگیت مبارک یه دونه ی مامان   خدا رو شکر این ماه فعال بودم و پستاتو گذاشتم فکر کنم عقب نیستم هووووووورا دیروز شما چهل ماهگیت تموم شد و امروز هم هشتمین سالگرد عروسی منو بابا بود. دوباره هووووووووورا   ...
14 دی 1393

سی و نه ماهگی آرتین خان اول

جون دلم عاشقتم دیوونه تم عزیزم با تاخیر دوباره و عرض شرمندگی  تولد 39 ماهگیت مبارک    و اما امروز روز جالبیه. شما امروز سه سال و سه ماه و سه روزه شدی. مبارکت باشه عشقم مهربونم نمی دونم قبلا گفته بودم یا نه ولی خیلی ناز سوره ناس رو میخونی. بیشتر آیه الکرسی رو هم یاد گرفتی به لطف مربیای مهد. فقط نمی دونم چرا انقدر خجالتی شدی. با خودت شعر میخونی، تا میگم بلند بخون منم بشنوم خجالت میکشی و نمی خونی. قربون شرم و حیات برم من  روز جمعه هم مجدد رفتیم سرزمین عجایب با دوست جونیت باربد. خیلی بهتون خوش گذشت. با اینکه از روز چهارشنبه کمی سرماخورده بودی، اما تو سرزمین عجایب ...
16 آذر 1393

سی و هشت ماهگی آرتین خان اول و روزانه های آرتینم

ای عزیزتر از جونم  سی و هشت ماهگیت مبارک عشقم  البته ماهگردت سیزدهم هست که این ماه مصادف شد با روز عاشورا و حس آپدیت کردن وبت رو نداشتم. نازنین من تو این ماه چند جا رفتیم که برات مینویسم. البته انقدر گذشته تاریخاش یادم رفته.  پنجشنبه 3 مهر تولد اشکان جون بود که تزئینات تولدش رو درست کردم تمش مینیون بود. البته عکس با اشکان نداری. هرچی عکس هست دسته جمعیه که نمیشه اینجا گذاشت. شما و کیارش تو تولد اشکان   اینم شما و کیارش و ماهان و اما عشق ماشینتو داری و همه اسباب بازیهاتو تا جاییکه امکان داره، بار میزنی و باهاشون بازی میکنی. 23 مهر مجدد با...
18 آبان 1393

سی و هفت ماهگی آرتین خان اول

ماه من، یکی یدونه ام. یکماهه دیگه هم سپری شد. روز به روز شیطونی هات بیشتر میشه. البته میگم شیطونی نه در اون حد. اما انقدر آروم بودی الان کمی شیطنت هم به چشممون میاد.     سی و هفت ماهگیت مبارک عسل مامان        دوست دارم عاشدتم دیوونتم    عزیز ترینم. پنجشنبه و جمعه رفتیم آهار خونه ویلایی خاله زهرا اینا که خیلی خوش گذشت. شما و اشکان و ماهان  کلی با هم خوش گذروندیم که فعلا عکسی در دسترس ندارم. اما به محض رسیدن به دستم میزارم. شنبه هم با مهیار جون و مامان سوده رفتیم خانه بازی مجتمع بوستان و جای بقیه دوست جونی دیگه که قرار بود بیان و نتونستن خالی بود....
14 مهر 1393

تولد سه سالگی آرتین خان اول

آرتین نازنینم تولدت عزیزم پراز ستاره بارون پر از باد کنک و شوق، پر از اینه و شمعدون الهی که همیشه واسه تبریک امروز بیان یه عالم عاشق، بیاد هزار تا مهمون عشق مامان، با دو روز تاخیر تولدت رو تبریک میگم. آخه حسابی درگیر کارای تولدت بودم. انشالله به زودی میام با پستی پر از عکس تولد فعلا خیلی کار ریخته رو سرم. دوست دارم عاشقتم هزارتا ...
15 شهريور 1393

سی و پنج ماهگی آرتین خان اول

عزیز دل مامان دیروز35 ماهه شدی. دیروز نتونستم پستتو بزارم. با تاخیر 35 ماهگیت مبارک. البته تبریک شفاهی گفته بودم ها  عزیز من گل من 35 ماهگیت مبارک عزیزکم کمتر از یکماه به تولدت مونده. تم تولدتو آماده کردم. فقط مونده چاپشون کنم. خیلی ذوق دارم ببینم چطور در میاد از کار. از طرفی هم استرس دارم. دوست دارم همه کارا زودتر انجام شه و همه چی به خوبی پیش بره. انقدر دیر به دیر آپ میکنم که اصلا یادم میره چیا رو نوشتم و چیا رو ننوشتم. اول از همه عید فطر رو تبریک میگم و امیدوارم روزه نمازای همه قبول باشه. و مخصوصا نمازهای شما که خیلی خوشگل کنار من یا بابا می ایستادی و نماز میخوندی. قربون اون دستای کوچول...
14 مرداد 1393

سی و چهارماهگی آرتین خان اول و یه قراره دیگه

عزیز دلم دیروز سی و چهار ماهت تموم شد و کم کم داریم به جشن تولد نزدیک میشیم. کمتر از دو ماه دیگه مونده. الهی جشن تولد سی و چهار سالگیتو برات بگیرم عشقم. گل من 34 ماهگیت مبارک   مامانی پارسال که روزه میگرفتم هلاک میشدم از بیخوابی. ولی امسال خیلی پسر خوبی شدی. با هم میریم خونه. برات سی دی میزارم با یه شیشه شیر و خوراکی. تو هم بی سر و صدا میشینی سی دی میبینی. اصلا اذیت نمیکنی. منم راحت میخوابم. بماند که یه وقتایی میای میسگی بیا پیش من بخواب.   اگه کاری کنی دعوات کنم، میگی من ناراحتم و میری تو اتاق و در رو میبندی. قربون قهرت بشم من. اگر هم کار بدی کنی با صدای بلند بهت بگم "آرتین" زودی میای منو ن...
14 تير 1393