اولین کتاب
دردونه مامان
امروز اولین باری بود که برات کتاب خوندم. تا کتاب رو آوردم و بهت نشون دادم کلی ذوق کردی. یکی یکی صفحاتش رو ورق می زدم و شما با عکسهاش صحبت می کردی. خیلی دست و پا می زدی و دوست داشتی بگیری تو اون دستای کوچولوت.
اینم عکس اولین کتابی که برات خوندم
پس از دیدن ادامه مطلب پست پایینی رو هم اگه دوست دارید بخونید
دردونه مامان
امروز اولین باری بود که برات کتاب خوندم. تا کتاب رو آوردم و بهت نشون دادم کلی ذوق کردی. یکی یکی صفحاتش رو ورق می زدم و شما با عکسهاش صحبت می کردی. خیلی دست و پا می زدی و دوست داشتی بگیری تو اون دستای کوچولوت.
اینم عکس اولین کتابی که برات خوندم
از اونجا که ممکنه وقتی بزرگتر شدی چیزی از کتاب باقی نذاری، متن کتاب رو جهت یادگاری می نویسم.
لالا لالا گل نور، لالا لالا گل ماه
تو آسمون نشسته، شب با لباس زیبا
لالا لالا گل من، لباس شب چی داره؟
صدها چراغ روشن، از پولک ستاره
روی لباس شب هست، یه عقرب طلایی
اومده تا بخونه، برای تو لالایی
لالا لالا لالا کن، گل قشنگ ریحون
رسیده برج عقرب، تا وسط آسمون
لالا لالا لالایی، لالا لالا ستاره
شب اومده ببینه، کی خوابه کی بیداره
لالا اگه نخوابی، عقرب راه می افته
میاد به روی زمین، یه وقت تو چاه می افته
لالا بخواب تا که شب، پر از تلاطم نشه
پولک های لباسش، نیفته و گم نشه
لالا لالا لالا کن، تا گل ماه بتابه
هرجا که بچه ای هست، شب که میشه بخوابه
لالا لالا لالایی، خوابیده بچه موشه
شب که شده با مامان، کرده لالا یه گوشه
لالا لالا لالایی، وقتی که ماه تابیده
میون جنگل سبز، خرس کوچولو خوابیده
الهی که خواب تو، پراز پرنده باشه
هرجا که پا بذاری، شادی و خنده باشه