اولین های آرتین خان اول
یدونه مامان
دیروز یعنی دوشنبه 18 اردیبهشت اولین مرواریدت از صدف بیرون اومد. مبارکههههههههه. انشالله بقیه رو هم راحت دربیاری.
دیروز از سر کار که اومدم، مامانی گفت دندونت در اومده. انقدر خوشحال شدم. زودی رفتم دستامو با صابون شستم تا دندونت رو ببینم. تا دهنت رو باز میکردم، زبونت رو میاوردی بیرون و اجازه نمیدادی دندونت رو ببینم. ولی بالاخره موفق شدم. فدای اون دهن و دندون و کلا صورت ماهت بشم من.
روز شنبه هم برای اولین بار حدود 10 دقیقه مستمر و بدون کمک نشستی. جلوی لپ تاپ نشسته بودی و با دایی مرتضی چت تصویری میکردی. بچه ی این دور و زمونه ای دیگه. از روز اول آشنا با تکنولوژی. فدای اون پاهای کوچولوت بشم من.
روز یکشنبه در حال نشسته مامانی داشت برای نانایی می خوند که برای اولین بار شما هم دست چپت رو به نشانه نانای بالا و پایین می بردی. فدای اون دستای نازت بشم من.
البته چند روزی هم هست که در حال دمر، رو دستات بلند میشی و با شنیدن آهنگ سر و بدنت رو به چپ و راست می بری. فدای اون سر قشنگت بشم من.
مهارتت تو روروئک خیلی زیاد شده و حرفه ای رانندگی میکنی. دنده عقب و تا حدودی دور زدن.
رو زمین نه سینه خیز میری و نه چهاردست و پا. فقط خودت رو به عقب میکشی و دور می زنی. فدای دست و پای بلوریت بشم من.