روزانه های آرتین خان اول
نازدار پسر
دیروز خونه تکونی رو شروع کردیم. اول هم از اتاق شما. همه وسایلت رو از قبیل روروئک، ماشین شارژی، دوچرخه و .. رو سلفون پیچی کردیم به دو علت: هم از خاک مصون بمونه و هم از دست بچه های فامیل و دوست. جونم برات بگه که دیروز شما هم ما رو همراهی میکردی و چشم رو هم نذاشتی. فقط هر دفعه که بهت شیر میدادم، همونجا یه چرت کوچولو میزدی و تا من پامیشدم، شما هم بیدار میشدی. بالاخره ساعت 12/5 شب خوابیدی و این خواب ادامه داشت تا ساعت 10:15 صبح. خدارو شکر خوب خوابیدی. الان هم داری شیر میخوری تا بخوابی.
از طرفی کم کم دارم آماده میشم برای غذا دادن به شما. چهارشنبه برات آردبرنج درست کردم تا برای وقتی که دکتر بهت برنامه غذایی بده آماده باشه. بادومها رو هم دم دست گذاشتم، قابلمه هات هم که آماده اس. دیگه نمیدونم چی باید آماده کنم. فکر کنم بقیه چیزها رو همون موقع میشه تهیه کرد. فعلا خیلی بی تجربه ام.
حالا همه این کارا رو میکنم خدا کنه غذاخور باشی. آخه متاسفانه آب و ویتامین AD رو خوب نمیخوری.
و اما دوباره واکسن. چند روز دیگه باید بریم واکسن 6 ماهگیتو بزنیم. خداکنه اذیت نشی.