آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

سی و سه ماهگی آرتین خان اول

1393/3/13 8:27
نویسنده : مامان آرتین
789 بازدید
اشتراک گذاری

جوجه من، یکی یکدونه من، نازنین من

سی و سه ماهگیت مبارک

الهی فدات شم که روز به روز دلبریهات بیشتر میشه و من هر روز بیشتر عاشقت میشم.

30 اردیبهشت ما و خونواده عمو فرید و خونواده عمو محمود (همکار بابا) رفتیم شمال. خیلی خیلی پسر خوبی بودی. اصلا نرسیدم پست بزارم. انشالله عکسا و شرح در پستهای بعدی. 

از یکشنبه چهارم خرداد بابا احسان رفتن چین ماموریت. و تو شدی مرد زندگی من. تو این هفته دلتنگی بابا رو هم کمی داشتی. اما مرد هستی و مقاوم. قربونت برم من.

روز دوشنبه پنجم خرداد تلویزیون میدیدیم حدود ساعت 6-7 عصر بود. یه دفعه گفتی: "مامان دوست دارم". گفتم: "منم دوست دارم مامانی". گفتی: "عاشقکم". گفتم: "چی"؟ گفتی: "عاشدتم". قلبم داشت از قفسه سینه می زد بیرون. برای اولین بار بهم گفتی.

از سه شنبه شب هم میزارمت روی چهارپایه تو دستشویی، و شروع میکنی به مسواک زدن. خدا رو شکر از این بابت خیالم راحت شده. حالا باید حتما ببرمت فلورایدتراپی. آخه دندونات خراب شدن بخاطر شیرشب. بردمت دکتر گفتن یا باید بیهوشت کنن و دندوناتو درست کنن. یا فعلا فلوراید تراپی بشی هر 6 ماه بعد از اینکه کمی بزرگتر شدی، دندوناتو یکی یکی درست کنن.

چهارشنبه بعد از ظهر رفتیم خونه مامانی، چندبار بهش گفتی: "دوست دارم. عاشدتم". اونم کلی ذوق کرده بود. هیچکی بهش انقدر نگفته بود. البته انقدری هم که تو به من میگی دوست دارم، عاشدتم، هیچکی نگفته. تقریبا از بعدازظهر تا شب 40-50 باری میگی.

چهارشنبه تو راه رفت یه بسته بیسکویت مادر خوردی و نتونستی شام مامانی رو بخوری، کتلت داشتن. سریع زنگ زدن به عمو احمد، آخه تهیه غذا داره، گوشیو دادن به شما و گفتن بگو کباب. شما هم گفتی: "عمو کباب". آی من حرص خوردم دلخورعصبانی. گفتم الان میگه نخوردس. اما فقط شما داشتی حرفای اونا رو تکرار می کردی. عموت ده دقیقه بعد برات فرستاد و شما لب نزدی. اصلا دوست ندارم اگه غذایی نمیخوری برم برات یه غذای دیگه بیارم. باید یاد بگیری همه غذاها رو بخوری. ولی ...

شب ساعت 11/5-12 هم بابایی اومد داشت شام میخورد. عمه ندا خواست بره خونشون که دیدم شما هم غیب شدی. مامانی گفت با بابایی رفتی سر کوچه. یهو گوشی مامانی زنگ خورد. بابایی گفت شما رو برده خونه عمو احمد. فکر کن ساعت 12 شب با لباس تو خونه و بی اجازه.... شاکی خیلی ناراحت شدم. وقتی برگشتی باهات قهر کرده بودم و بهت گفتم چرا بدون اجازه رفتی. خودت هم ناراحت شدی. خلاصه اون شب رو خونه مامانی اینا موندیم. 

پنجشنبه رفتیم خونه خاله سار و عمو فرید. کلی با اشکانی بازی کردی. بعدازظهر هم شما رو خوابوندیم و رفتین آتلیه، عکساتونو انتخاب کنیم. خیلی عکسات ناز شدن که گفتن 8 تیر آماده میشه.

شنبه هم نی نی عمه ندا به دنیا اومد. آقا ایلیا. عکسشو تو پست بعد میزارم.

یکشنبه هم با دوست جونی های وبلاگی و وایبریمون رفتیم پارک رازی برای بار دوم. شرح و عکس در پست بعد.

پس با اجازه همگی فعلا بای

 

پسندها (11)

نظرات (18)

محمدرهام ومامان سمانه
13 خرداد 93 14:25
عزیزم خوب دلش غذا نمیخواسته منتظر عکسهای خوشگلتون هستیم سعیده جون
مامان آرتین
پاسخ
اره خاله ميبيني زوركي ميخواستن به بچم غذا بدن
محمدرهام ومامان سمانه
13 خرداد 93 14:26
یادم رفت سی وسه ماهگیت مبارک خوشگل جوووووووووووووووووووووووونم
مامان آرتین
پاسخ
ممنون خاله جون
زهرا مامان ایلیا جون
14 خرداد 93 2:43
عسل خاله 33 ماهگیت مبارک عززززیزم الهی 133 ساله شی وووووووووی من منتظر عکسهااای قشنگت هستم هاااا
مامان آویسا
15 خرداد 93 9:45
سي و سه ماهگيت مبارك خوشگل پسر چقده اتفاق ماماني زود عكساي خوشگل بزار برامون چقده آدم حس خوب داره وقتي بچه اش بهش مي گه دوست دارم
مامان آرتین
پاسخ
حتما مرسي گلم
محمدرهام ومامان سمانه
17 خرداد 93 10:41
ممنون دوست خوبم که به ما سر زدی رمز رو برات خصوصی گذاشتم
مامان آرتین
پاسخ
مرسي سمانه جون
بابا
18 خرداد 93 12:57
پسرم هر روز امید ما رو به زندگی با کارهای بامزش بیشتر میکنه دوست دارم بابیی عاشقتم
مامان شقایقℒℴѵℯ
18 خرداد 93 14:26
ما منتظر عکسا هستیــــــــــــــــــــــــــــــــم
مامان آرتین
پاسخ
چشم
شقایق.مامان حباب
19 خرداد 93 20:54
خصوصی
سپیده..مامانه پارسا
20 خرداد 93 12:54
سلام سعیده جون..ماشالا پسر نازی دارین
مامان آرتین
پاسخ
ممنون گلم بهمون سر زدي
مامان نسی
20 خرداد 93 13:23
منم عاشدتم عزيز دلم
مامان آرتین
پاسخ
منم عاشدتم خاله جون
مامان سارا
20 خرداد 93 17:37
عزیزدلمممم بچه ها همینطورین دیگه. نوش جونش. 33 ماهگیت مباررررک آرتین جون خاله. ایشالله 133 ساله شی عزیزم. منتظر عکساتون هستیم. ماچچچچچچچ
مامان آرتین
پاسخ
مرسي خاله جون
مامان آرتین (الهه)
21 خرداد 93 11:16
الهی من قلبون صورت ماهت برم عزیزم. عاششششق قیافه نازت هستم.سعیده جون لاغر شدی هاااا راستی 33 ماهگیت مبارککک
مامان آرتین
پاسخ
مرسی الهه جان
madarkhanomi
22 خرداد 93 8:54
عزیز دلم مبارکه ایشاله 100000000000 ماهگیت رو جشن بگیری زودتر عکسهات رو هم بذار ببینیم و کیف کنیم فدای شازده کوچولوی با نمک
مامان سمیه
22 خرداد 93 17:08
عسل خاله عاشقققققتم
زهرا مامان ایلیا جون
29 خرداد 93 2:35
پس این عکسهاااا کو
مامان آرتین
پاسخ
شما مواجه هستید با یه مامان تنبل
منا (مامان کورش )
29 خرداد 93 17:56
سلام عزیزم همیشه ب گردش منتظ عکسای زیباتون هستم ارتین جونم 33 ماهگیت مبارک ایشالله تولد 33 سالگیت
مامان آرتین
پاسخ
ممنون خاله جون
mahasa
3 تیر 93 9:14
به ما هم سر بزن خیلی وقته نظر نداشتم گلم حداقل 2 تا نظر بده حتما جبران می کنم
مامان
3 تیر 93 12:11
سلام دوستم ممنون شما چه طورين آرتين جون خوبه آره عوضش كردم خصوصي