آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

بیست و نه ماهگی آرتین خان اول

1392/11/13 15:59
نویسنده : مامان آرتین
658 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم نازنینم

بیست و نه ماهگیت مبارک

 

عشق من چند روزیه که بعدازظهرها پوشکت نمیکنم. ولی چندجای خونه رو تبرک فرمودید. ولی دیروز اولین روزی بود که مرتب بردمت دستشویی و خدا رو شکر جایی رو نجس نکردی. دارم سعی میکنم برای مامانی اینا بلیط بگیرم بیان تهران و چند روزی رو پیش ما بمونن. هم اینکه شما بمونی پیششون و کل روز رو پوشک نداشته باشی تا انشالله عادت کنی. آخه تو مهد هم مربیت سودابه جون میگه هروقت بچه ها می رن دستشویی شما هم دوست داری بری. موفق باشی گلم.

تو این مرحله چندبار حرص منو دراوردی. بهت میگم بریم دستشویی میگی: "تازه یفتم" یا "منکه تازه جیش کَدَم". حتی اگه یکساعت پیش رفته باشی. بعد هم در میره.


تو این ماه عادت به تنها خوابیدن کردی، اونم تو حال. تو تختت میذارم، یک ساعت بعد بیدار میشی و گریه میکنی و در همون حالت دستات رو بلند می کنی، یعنی منو بیار بیرون. دیگه حاضر نیستی رو تخت پیش ما هم بخوابی (خدا رو شکر). فقط شبی دو سه مرتبه بیدار میشی و نق میزنی. برات شیشه درست میکنم. یه وقتایی هم میگی: "مامان بیا بخواب". من هم (یه وقتایی بابا) میایم کنارت دراز میکشیم تا خوابت ببره.

قبلا هنگام خواب حتما باید دست منو می گرفتی یا می گفتی :" شیکم". و دست میکشیدی. اما خدا رو شکر هر دو حالت خیلی کم شده و خدا رو شکر خیلی مستقل شدی.


خیلی ادا درمیاری. قبلا همش به هرکی نگاه می کردی میگفتی: "گیه کن" و دلت میخواست ادای گریه کردن دربیاریم. حالا خودت صدای گریه درمیاری و میگی: "گیه کَدَم". جدیدا هم میگی "قَ کن" یعنی قهر کن. منم چشامو به حالت قهر درمیارم و شما کلی لذت میبری. البته اصلا دلم نمیخواست اینطوری بشه و دوست داشتم با قهر کردن ناراحت شی و به حرفم گوش بدی. اما بچه های این دوره و زمونه اید دیگه، چه کنم.


خیلی حرفاتو میکشی، درست حرف میزنی و هر روز هم جمله بندیت بهتر میشه. خیلی هم زود پسر خاله میشی. یه وقتایی به بابا احسان میگی: " اِسان" البته معمولا تحویلت نمیگیریم تا بگی بابا احسان. به دایی بابا همه میگن حاج جواد. ما هم میگیم دایی جواد. نمیدونم شما چرا تاکید داری "جواد". و خیلی دوسش داری و مرتب میگی: "بریم خونه جواد". الته زننایی و یویا (زندایی و رویا) رو هم خیلی دوست داری.


یه وقتایی موقع برگشت از مهد تا نزدیک خونه میشیم و متوجه میشی داریم میریم خونه، شروع میکنی به غر زدن "نییم خونه". 


یه روز اومدم مهد دنبالت، بارون اومده بود. گفتی: " مامان ماشین ششتی؟". گفتم: "نه مامان". گفتی: "بابا ششته؟"، گفتم: "نه مامان بارونه". حالا دیگه برف و بارون رو یاد گرفتی. دو سه روز پیش هم که برف میومد، همش می گفتی: "مامان بف اومده، آیه؟" منم گفتم: " آره مامان جون برف اومده."

موقع حرف زدن هم حرفاتو میکشی.


رنگهای اصلی رو خوب یاد گرفتی "زد = زرد"  ،  " گمز = قرمز"  ، "آبی"  ،  "سز = سبز"  ،  "سیاه"  ،   "سیفید=سفید"، "نانجی = نارنجی" ،   "صواَتی = صورتی". البته نارنجی و صورتی رو یه وقتایی یادت میره.


فعلا بیشتر از این یادم نمیاد عزیزم. حالا هرچی یادم اومد تو پستهای بعدی میزارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

سارا
13 بهمن 92 16:17
الهی ی ی ی برگردمش که اینققققدر خوشگل رنگا رو یاد گرفته! سعیـــــــــــــده جـــــــــــون، صداش رو هم برامون بذار...ک ما هم یه کم کییییییییف کنیم!
مامان آرتین
پاسخ
چشم البته اگه اجازه بده صدا ضبط کنیم
مامان الیار
14 بهمن 92 12:56
29 ماهگییییییییییییت مبارک گلم قربونت بشم که اینقده باهوشی
مامان آرتین
پاسخ
عزززززیزمی
مامان آرتین (الهه)
14 بهمن 92 18:07
الههههههی قلبونت برم که کلی کارای جدید یاد گرفتی شازده زیبای من
مامان آرتین
پاسخ
مرسی خاله جون
فرزانه
15 بهمن 92 12:38
الهی من تورو فدااا خاله جونییی
مامان ماني جون
18 بهمن 92 16:51
29 ماهگين مبارك گل پسر چقد شيرين صحبت ميكني آرتين جون
مامان آرتین
پاسخ
ممنون خاله جون
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
19 بهمن 92 2:59
29 ماهیگیت مبارک ارتین جون فدای شیرین حرف زدنت برف میاد ایه
مامان آرتین
پاسخ
آیه
محيا كوچولو
19 بهمن 92 22:59
ماشالله چه استعداداي داره ني ني تون خاله ايشالله مشكل پوشك هم بزودي حل ميشه
مامان آرتین
پاسخ
ممنون خاله جون
مامان ماني جون
20 بهمن 92 16:36
نه عزيزم منم ديگه به دل نميگيرم آره دوستم دليل داره ميخوام بدونم كي مياد پستم رو ميخونه و كي نمياد تا الكي به همه سر نزنم وقتمو واسه دوستاي بي معرفت هدر بدم البته يكي از اقوام هم هست كه نميخوام همين دلخوشي هامونو هم چشم بزنن ممنون كه سر زدي ببوس آرتين جونو
مامان آرتین (الهه)
21 بهمن 92 1:42
خصوصی
کرمانشـاه گهواره تمـدن/میلاد
22 بهمن 92 14:35
سلام معلم گفت:با دوست جمله بساز.خندیدم!گفتم با دوست دنیا میسازند نه جمله...
فاطمه مامان آیلین
23 بهمن 92 18:40
پسر خوشگل خاله 29 ماهگیت مبارک و چقدر عالیه که داری از پوشک خداحافظی میکنی موفق باشین
مامان آرتین
پاسخ
ممنون خاله جون
زینب مامان آرتین
24 بهمن 92 23:41
29 ماهیگیت مبارک ارتین جون
مامان آرتین
پاسخ
ممنون خاله جون
سمانه مامان پارسا جون
27 بهمن 92 18:34
29 ماهگیت مبارک آرتین جان میبینم که مرد شدی و مامانی رو راحت کردی مامانی موفق باشی
مامان آرتین
پاسخ
ممنون عزیزم
دایی مرتضی
27 بهمن 92 18:51
عشگ دایی رو نگفتی؟!؟!؟؟!
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
28 بهمن 92 5:18
عزیزم موفق باشی فدای ارتین جون خوشگلم بشم که انقدر قشنگ و ناز حرف میزنه افرین عزیزم که رنگ ها رو یاد گرفتی
مامان آرتین
پاسخ
ممنون خاله جون
پگاه مامان آرتین
29 بهمن 92 9:14
کجایید شما.مراسم پوشک گیرون داریدآفرین به پسرگل که همه رنگها رومی دونه
مامان آرتین
پاسخ
سخت مشغولیم جهت از پوشک گرفتن