واکسن 18 ماهگی و شیرین زبونیهای آرتینم
شکر مامان
بالاخره گل پسرم واکسنش رو زد. با 14 روز تاخیر. به علت مریضی واکسنت عقب افتاد. ولی خدا رو شکر دیروز واکسنت رو زدیم. گفتن خیلی دستش درد میگیره، دستمال گرم کن بذار روش. من هم یکبار انجام دادم ولی دیدم درد نداری دیگه این کار رو ادامه ندادم. خدا رو شکر خیلی خوب بودی و تا امروز هم مشکلی نداشتی، فقط وقتی رو قسمت واکسنت دست میزدیم دردت میومد.
چکاب 18 ماهگیت هم به شرح زیره:
قد: 84 سانتیمتر
وزن: 11/250 کیلوگرم
دور سر: 50 سانتیمتر
خیلی عقب افتادم از نوشتن شیرین کاریهات. آخر ساله و کار و کار و کار. هم خونه و هم سر کار. و اما:
از شیرین زبونیت بگم که دل می بری حسابی. هرچی میگیم تکرار میکنی.
میگم بگو: خاله میگی: خادی
" دایی " خادی
" عمو " عمم (آخرش ساکن)
" عمه " عممَ (آخرش فتحه)
" بابایی " باباجی
" مامان " ما ما نی
و هر چیزی رو که نتونی تکرار کنی آهنگش رو میزنی یا سر تکون می دی و می گی هِم (فکر کنم می گی باشه بابا هرچی تو میگی)
به آب و آب پرتقال و شیر و کلا هر مایع دیگری می گی: آببَ
به شوفاژ دست می زنی و می گی: داغ
به ماشین می گی: ما
با بابا خوب حرف می زنی. میگی بابا. میگه بله. یه چیزی پشت سر هم میگی. ما که نمی فهمیم ولی بابا میگه: خوب. دوباره ادامه میدی. بابا میگه باشه. تا باشه رو میشنوی، میفهمی که دیگه تموم میشه. دوباره می گی بابا و ادامه میدی.
البته منظورت از بابا فکر کنم ببین باشه. یعنی وقتی میخوای نظر کسی رو جلب کنی و باهاش صحبت کنی می گی: بابا (یعنی ببین). چون وقتی من هم تنها تو خونه ام تکرار می کنی.
وای انقدر خوشگل می گی می می که دلم ضعف می ره و اصلا فکر از شیر گرفتن از سرم میره بیرون.
صدای بعضی حیوونا رو یاد گرفتی.
می گم جوجو چی می گه؟ می گی: جی جی
می گم گاوه چی می گه؟ صداتو کلفت می کنی و میگی: مـااااا
می گم ببیی چی می گه می گی: بَ بَ
می گم هاپو چی میگه؟ می گی: آپ (به هاپو هم می گی: آپپَ)
فعلا تا همینجا رو داشته باش تا دوباره بیام و برات بنویسم.
راستی شاید تو امسال نتونم پستی بنویسم. پس از همینجا برای همه دوستامون سال خوب و خوشی رو آرزو میکنم و پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم. ازشون میخوام موقع سال تحویل ما رو از دعای خیرشون بی بهره نذارن.
آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری ،
آغاز روزهایی باشد که آرزو داری ...