آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

امان از بیماری ...

1391/12/7 9:14
نویسنده : مامان آرتین
601 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم

دل و دماغی برای نوشتن نیست. خسته ام. داغونم. خیلی تو این چند وقته مریض شدی. همه می گن از مهد کودکه. ولی پرس و جو کردم تو مهدت هیچکس به اندازه شما مریض نمیشه. فدات شم. انقدر ضعیف شدی تو یه ماه اخیر 550 گرم کم کردی. سه روزه به هیچ چی دهن نمی زنی. نمی دونم چه کار کنم. سه شنبه رو مبل نشسته بودی و نانای می کردی که یهو با سر اومدی زمین. خدا رحم کرد به میز جلوی مبل نخوردی. کمی بهت آب دادم. ولی بالا آوردی تا 2 ساعت 4 بار بالا آوردی. سریع رسوندیمت بیمارستان طالقانی. پس از معاینه خدا رو شکر دکتر گفت ویروسه و از ضربه نیست. یه آمپول خوردی. دو بار دیگه بالا آوردی و خوابیدی. صبح بردمت مهدکودک. یکبار دیگه بالا آورده بودی ولی گفتن که بهتری. پنجشنبه و جمعه با هم بودیم. جمعه شب رفتیم خونه خاله نهال و عمو پویا. با اون بیحالی با کیارش بازی کردی. ولی همچنان هیچ چیزی نمیخوردی. شنبه رو موندم پیشت. شب بردمت دکتر، که گفت عفونت گوش میانیه. عفونت تو گوش میانی باعث اس -هال و استفراغ میشه. خدایا شربت چرک خشک کن. اگه مثل قبلی ها بهت نسازه چی؛ تازه دکتر گفت عوارض داره. شاید بدنت کهیر بزنه. چاره ای نیست. یکشنبه بالاجبار بردمت مهد. آخه با توجه به شرایط پایان سال کارم خیلی زیاده و الان کلی عقب افتادم. ساعت 12 زنگ زدن که بالا آوردی و تمام لباسای صدف جونو کثیف کردی. بیرون روی هم داشتی. فورا اومدم دنبالت و رفتیم خونه. این چند روزه به جز می می چیز دیگه ای نخوردی. دیگه واقعا کم میارم. آخه شیرم خیلی کمه و میترسم سیر نشی. به شدت وابسته شدی و هرکی حتی بهت نگاه می کنه، یه غر می زنی. دیشب هم رفتیم خونه مامانی تا امروز پیش اونا بمونی. خیلی نگرانم. هم از محل کارم دوره و خدای ناکرده اگه اتفاقی بیفته دسترسیم بهت سخته و هم اینکه برای اولین باره که تنها خونشون می مونی. همیشه مامانی میومده خونه ما. ولی چون مامانی مهمون داشت ایندفعه مجبور شدیم بریم خونه مامانی.

الان هم با مامانی صحبت کردم. گفت: شما که رفتید خوابیده. الهی بهتر بشی عشقم. باور کن طاقت مریضی و بی حالیت رو ندارم.

از راه دور می بوسمت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

فرزانه
7 اسفند 91 11:16
عزیز دلم بمیرم برات الهی خاله جون انقد ضعبف شدی عشقم.ایشالا زود زود خوب بشی عزیزم.


ممنون خاله جون
دایی مرتضی
7 اسفند 91 11:19
الهی قربون این بچه برم من که اینقد مریض میشه...
نیــــــــــــــــم کیلو کم کرده


ایشالا هرچه زودتر خوب شه، تپل مپل شه، عید که میخاین بیاین حسابی خوردنی تر شه



انشالله
مامان گیسوجون
7 اسفند 91 14:20
سلام عزیزم خوبی ؟
الهی قربونش برم من که اینهمه مریض می شه
می دونم الان چه حال بدی داری سعیده جونم ان شاا... که زودتر حالش خوب می شه



ممنون گلم
مــــــــــــــــــلی
7 اسفند 91 15:49
چرااااااا آخه ؟؟؟ وقتی مریض می شن فقط می می که لب می زنن به خودت برس لااقل شیرت جون داشته باشه واسش


ممنون. باشه چشم.
تلما
7 اسفند 91 22:32
امان ازین ویروس جدید

خیلی ناراحت کنندس
اگر کاری از دستم بر میاد حتما بهم بگو
زود خوب شو آرتین جون...بخاطر مامان


به به خاله تلما
mamane Ali
8 اسفند 91 2:55
الهی بمیرم.. میفهممت به خدا.. علی هم از پنچ ماهگیش تا حالا همش مریض میشه .. دیگه طاقت دکتر رفتن رو هم ندارم.. موندم دیگه چه کار کنم.. انشالله حال ارتین جون هم خوب بشه و دیگه مریض نشه .. انشالله بهار بیاد و هوا تمییز بشه شاید این مریضیا هم تموم بشه


آمین
نسیم-مامان آرتین
8 اسفند 91 8:54
آخه ی بمیرت برات سعیده جون چه روزای سختی رو میگذرونید ایشالا زود خوب میشه اما کار خوبی کردین بردین پیش مامانی هرجور باشه از مهد خیلی خیلی بهتره
سعیده جونم تو را خدا زود زود برای این پسری اسپند دود کن
اما زیاد نگران نباش آرتین منم اواسط زمستون گوشش یه کم چرک کرد چند روز بیتابی کرد اما خدارو شکر زود خوب شد سعی کن گوشش وگرم نگه داری ومدام سرش کلاه بذار حتی شبا

ممنون عزیز دلم. حتما
پگاه مامان آرتین
8 اسفند 91 10:43
وای.عزیزم پسر گلم چی ده.الهی زودترخوب شی.مامانی شما هم خسته نباشیعزیزم منتظر عکسای نازتم


چشم. ممنون
مامان آرتین (الهه)
8 اسفند 91 14:46
چراااااااا شازده کوچولوی من؟ سعیده جون بمیرم برات هیچ چیز به اندازه مریض شدن این وروجکها سخت نیست به امید بهبودی تو و خوشحال شدن مامانت


قربونت برم
سهراب
8 اسفند 91 20:29
خیلی ناراحت شدم اینها رو خوندم. انشالا که زودتر خوب بشی پسر دوست داشتنی. مامانت هم انقدر اذیت نشه. بنده ی خدا این روزها خستگی از چهره اش معلومه.


مرسی
مامان محمد پوریا
9 اسفند 91 3:08
سلام گلم خوبین ؟
درکت می کنم الهی که زودتر حالش خوب بشه

ممنونم عزیزم.
مامان یزدان
9 اسفند 91 9:19
الهی بمیرم.چقدر ناراحت شدم.
انشاالله آرتین جونم بهتر بشه.


الهی آمین
دايي علي
9 اسفند 91 16:38
سلام من طوفاني وارد شدم خواهشا طوفاني بياين به وبلاگ پريچهرمون وبلاگتون زيباس حتما بياين نظر ندين.....اصلا امكان نداره نظر ندين مرسي!!
سمانه مامان پارسا جون
10 اسفند 91 12:30
عزیز دلم
ایشاالله
دیگه هیچ وقت مریض نشه این گل خوشگلمون
مریضی بچه ها خیلی واسه پدر و مادر سخته
مراقب خودتون باشید گلم.



قربونت برم. شما هم مراقب خودتون باشید
سمانه مامان پارسا جون
10 اسفند 91 12:30
راستی واست خصوصی میزارم گلم
مامان مانی جون
10 اسفند 91 16:46
الهی بمیرم برات نانازم


خاله جون خدا نکنه. همیشه سلامت باشی.