سومین مروارید آرتینم و این روزها
پسر صبور مامان
روئیدن سومین مرواریدت مبارک
عزیز دلم، قربونت برم که صبوری و با اینکه برای دندون درآوردن اذیت میشی، به روی خودت نمیاری. این دو سه روزه، انگشت شصت و نشونه ات رو روی هم میذاری و تو دهنت میذاری. فکر میکردم داری چیزی میخوری. ولی دیدم فقط انگشتات هستند. حدس زدم بخاطر دندونات باشه. که درست بود. سه شنبه (3 مرداد) هم یه صدایی شنیدم شبیه صدای دندون قروچه. دهنت رو باز کردم و دیدم دندون چپ بالاییت در اومده. قربونت برم. مبارکت باشه. انشالله بقیه دندونات رو هم راحت دربیاری.
سومین دندونت در 324 روزگی رؤیت شد.
و اما این روزها:
همچنان مثل فک (شیر دریایی) چهاردست و پا میری.
همش باید از زیر میز و مبلها بیاریمت بیرون.
با روروئک مبلها رو حل میدی تا به دیوار یا فرش گیر کنن. اونوقت دیگه کاری از دستت بر نمیاد.
هر وقت میرم جلوی تلویزیون، میبینم کشوهای میز دراومده. چسب هم که میزنیم، با ناخنت میکنیشون. دیروز دیدم کشو رو باز کردی و خودتو بلند کرده بودی تا از توش چیزی برداری.
پنجشنبه شب برای اولین بار تو اتاق خودت خوابیدی. دورتادور تختت رو بالشهای کوچیک گذاشته بودم تا تکون میخوری به این ور و اون ور نخوری. ساعت 4 که بیدار شدم اومدم بهت سر زدم دیدم به دیواره تخت تکیه دادی و خیلی ناز خوابیدی. سحری رو برای بابا آماده کردم، شما رو بغل کردم و بهت شیر دادم و دوباره گذاشتمت سر جات. ولی از ساعت 4/5 کمی بهانه گیری کردی و من هم که خیلی خوابم میومد، دوباره آوردمت پیش خودم و تا صبح کنارم خوابیدی و مرتب شیر خوردی.
از قلم افتاده:
پنجشنبه 24 تیر خیلی تلاش کردم تو تختت بخوابی، ولی پس از خواب، به محض اینکه تو تختت میذاشتم بیدار میشدی و بهانه میگرفتی. در آخر هم من تسلیم شدم و دوباره اومدی پیش ما خوابیدی.
شنبه 25 تیر برای اولین بار با هم رفتیم عروسی (عروسی همکارم). خدا رو شکر اذیت نکردی و آقا بودی.