آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

اندر احوالات آرتین خان اول

1391/4/7 22:15
نویسنده : مامان آرتین
720 بازدید
اشتراک گذاری

 عزیز دردونه مامان

روز به روز بزرگتر میشی و جذابیتهات بیشتر و البته شیطنت هات هم بیشتر میشه. و اما اتفاقات این چند روز:

روز 18 خرداد با مامانی فاطمه و خاله سپیده و بابا احسان به قم و جمکران رفتیم و این اولین سفر شما به اونجا بود.

نایت اسکین

روز جمعه 3/19 برای اولین بار موهاتو کمی کوتاه کردیم آخه نامرتب شده بود.

نایت اسکین

از 3/20 با یه دستت انگشتای دست دیگه تو باز و بسته میکنی و انگاری داری می شمری 1، 2، 3 و ...

نایت اسکین

قبل از سینه خیز رفتن، با غلت زدنهای پشت سر هم به یک چشم به هم زدنی از اینور اتاق به اونور می رفتی.

نایت اسکین

روز چهارشنبه سی و یکم خرداد، برای اولین بار سینه خیز رفتی. کارهات خیلی بامزه اس. دست راستت رو زیر سینه ات قرار می دی و با سعی و تلاش خودت رو جلو میکشی. جالبه که انگاری داری شنا میکنی. کلی پاهاتو بالا و پایین میبری تا بتونی بری جلو. البته الان مهارت پیدا کردی.

نایت اسکین

روز پنجشنبه اول تیر هم حالت چهاردست و پا میشدی یک کم میرفتی جلو و می افتادی. اینکار رو میکنی و یکی دوبار هم سرت خورده به میز وسط یا به مبلها.

نایت اسکین

چند روزیه که همش با روروئک زیر میز ناهارخوری میری و سرت میخوره به لبه میز و گریه. یا به مبلها فشار میاری و اونهایی که کامل رو سرامیک هستند رو جابه جا میکنی.

نایت اسکین

روز جمعه ساعت ٩ شب خوابیدی و بابا هم شما رو برد رو تخت خودمون گذاشت که بخوابی. دورو برت رو هم بالش چیده بود. اما یه دفعه صدای بلندی از تو اتاق اومد و بعد هم صدای گریه. هردومون به سمت اتاق دویدیم و دیدیم بـــــــله، شما دمر افتادی پایین تخت و دستات زیرت مونده. ولی خدا رو شکر هیچ مشکلی پیش نیومده بود. فکر کنم دستات رو زیرت قرار داده بودی و ضربه زیادی به سرت نخورده بود. آخه نوع گریه ات از روی ترس بود نه درد. الهی بگردمت. از این به بعد باید خیلی مراقبت باشیم، دیگه تکون خوردنات خیلی زیاد شده.

نایت اسکین

 روز سه شنبه 6 تیر، از سر کار که برگشتم مامانی گفت شما امروز برای اولین بار دست دستی کردی. قربون دستای کوچولوت برم من. برای من هم چندباری اینکار رو انجام دادی ولی یه دستت مثل مشت بود و یه دستت باز. گاهی دو دستت هم باز میشد.

نایت اسکین

چند روزی هم بای بای می کنی. ولی مداوم نیست. گهگاهی دستی تکون میدی.

نایت اسکین

با شنیدن آهنگ نانای میکنی. رو دو دستت بلند میشی و خودت رو تکون میدی. 

نایت اسکین

شما امروز نیم ساعت بیشتر نخوابیدی و همش داری قر می زنی. نمیدونم چت شده نه شیر میخوری و نه میخوابی. دیگه نمیدونم از دستت چکار کنم.

 

نایت اسکین

مدام با روروئکت اینور و اونور می ری یا سیم مودم رو میکشی یا میری سراغ سبد سیب زمینی و پیاز و به سمت خودت میکشی و با پیازها بازی میکنی. گاهی هم صندلیهای ناهارخوری رو به سمت خودت میکشی و سعی میکنی به سمت خودت بکشی. 

 نایت اسکین

خیلی خطرناک شدی. با روروئک میری سراغ پریز برقها و میخوای انگشتت رو داخل کنی. فعلا که پسب زدم ولی باید براش محافظ تهیه کنیم.

نایت اسکین

واقعا زحمت کشیدی، پس از کلی قرو لند ساعت 10 به مدت 10 دقیقه خوابیدی و الان بیدار شدی و داری شیر میخوری. خدا امشب رو بخیر کنه. فردا هم باید با هم بریم سر کار. آخه مامانی نمیاد و از طرفی همکارام میخوان شما رو ببینن. پنجشنبه ها هم کارمون کمتره.

نایت اسکین

امیدوارم چیزی یادم نرفته باشه. حالا اگه یادم رفته بود تو پست بعدی بهش اشاره میکنم.

فعلا شب بخیر (هرچند هنوز بیداری)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان مانی جون
8 تیر 91 20:39
الهی قربونت برم خیلی آقا شدی ها مامان سعیده حالشو ببر چی میتونست اینجوری خوشحالت کنه غیر از کارای آرتین خان؟؟؟؟؟؟؟
مامان رها
8 تیر 91 22:58
عزیزم زیارتتون قبول باشه
دایی مرتضی
9 تیر 91 18:57
ای جیگگگگگگگگگگگگگر این آرتین خان رو... دلم کلی تنگ شده...
مامان آرتین
9 تیر 91 19:12
به به خوش بحالت مامانی آخه اولینهای بچها خیلی شیرینه
خاله نسيم
10 تیر 91 9:40
آفرين به اين گل پسري عسل خاله ميبينم شيطون شديا خداييش عاشق اين شيطنتهام ولي بعضي وقتا منم كم ميارم اينبراي تمام ني ني هاي شيطون
محيا كوچولو
10 تیر 91 17:06
سلام خاله جوني! ممنون از اينكه به ياد من بوديد و تولد منو تبريك گفتين! ايشالله هميشه سلامت و شاد باشيد دوستتون دارم. محيا كوچولو عكسهاي مسافرت و يه فيلم جديد هم براتون آماده كردم!
محيا كوچولو
10 تیر 91 17:08
به به چقدر كيف ميده شيطونيها
ملی مامان میکاییل
10 تیر 91 17:52
الهی !! چقدر آدم دلش می سوزه وقتی بچه ها می افتن باید خیلی مواظب باشیم ============= ماشالله دیگه دارن آقا می شه پسرمون قوربونش برم با نانای کردنش
مامان ماهان
12 تیر 91 16:26
ای جوووووووووووووونم افتادی اشکال نداره عزیزم بزرگ میشی یادت میره گل پسر نازممممممممممممم