آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

گزارش 4 روز اخیر

1390/7/27 21:39
نویسنده : مامان آرتین
1,105 بازدید
اشتراک گذاری

 

عشق مامان امروز 4 روزه که اومدیم خونمون. روز شنبه ساعت 4 از مشهد حرکت کردیم. تمام راه خواب بودی و اصلا اذیت نکردی. قربونت برم الهی. فقط چندبار بلندشدی و شیر خوردی. بعد هم مثل گل پسرای خوب دوباره خوابیدی. ساعت 2 نیمه شب رسیدیم. دیگه خواب شما تموم شده بود ولی من و بابا خیلی خوابمون می یومد. دو ساعتی رو خوابیدی. یه دفعه با دل درد بیدار شدی و نذاشتی ما بخوابیم.  هرچند اصلا گریه نمی کردی، فقط نق می زدی و معصومانه درد می کشیدی. صبح بابایی رفت سر کار و من و شما اولین روز تنهاییمون رو سر کردیم. تا ساعت 2/5 بعداز ظهر دل درد داشتی و من هم داشتم از بی خوابی از پا درمی یومدم. از ساعت 2/5 که بهتر شدی با هم حدود 2 ساعت خوابیدیم که خیلی خوب بود. این  دل درد کم و بیش تا دیروز ادامه داشت. اما خدا رو شکر امروز دیگه دل درد نداشتی.

 

روز دوشنبه مامانی (مامان بابا احسان) اومد خونمون و بعداز ظهر شما رو نگه داشت تا من خوابیدم. بعد از خواب دوتایی رفتیم حمام و شما رو گذاشتم تو وان، کلی دست و پا زدی و کیف کردی. 

 

و اما امروز، من و شما دومین روز تنهاییمون رو گذروندیم. وقت بیشتری با هم گذروندیم. ولی عسل مامان، نمی دونم چرا هنوز نمی خندیناراحت. فقط وقتی که خواب هستی می خندی. خیلی دوست دارم وقتی باهات حرف می زنم برام لبخند بزنی، هرچند وقتی باهات حرف می زنن خیلی تلاش می کنی حرف بزنی ولی نمی خندی.

عکسهای آرتین جونم در ادامه مطلب ...


عشق مامان امروز 4 روزه که اومدیم خونمون. روز شنبه ساعت 4 از مشهد حرکت کردیم. تمام راه خواب بودی و اصلا اذیت نکردی. قربونت برم الهی. فقط چندبار بلندشدی و شیر خوردی. بعد هم مثل گل پسرای خوب دوباره خوابیدی. ساعت 2 نیمه شب رسیدیم. دیگه خواب شما تموم شده بود ولی من و بابا خیلی خوابمون می یومد. دو ساعتی رو خوابیدی. یه دفعه با دل درد بیدار شدی و نذاشتی ما بخوابیم.  هرچند اصلا گریه نمی کردی، فقط نق می زدی و معصومانه درد می کشیدی. صبح بابایی رفت سر کار و من و شما اولین روز تنهاییمون رو سر کردیم. تا ساعت 2/5 بعداز ظهر دل درد داشتی و من هم داشتم از بی خوابی از پا درمی یومدم. از ساعت 2/5 که بهتر شدی با هم حدود 2 ساعت خوابیدیم که خیلی خوب بود. این  دل درد کم و بیش تا دیروز ادامه داشت. اما خدا رو شکر امروز دیگه دل درد نداشتی.

روز دوشنبه مامانی (مامان بابا احسان) اومد خونمون و بعداز ظهر شما رو نگه داشت تا من خوابیدم. بعد از خواب دوتایی رفتیم حمام و شما رو گذاشتم تو وان، کلی دست و پا زدی و کیف کردی. 

و اما امروز، من و شما دومین روز تنهاییمون رو گذروندیم. وقت بیشتری با هم گذروندیم. ولی عسل مامان، نمی دونم چرا هنوز نمی خندیناراحت. فقط وقتی که خواب هستی می خندی. خیلی دوست دارم وقتی باهات حرف می زنم برام لبخند بزنی، هرچند وقتی باهات حرف می زنن خیلی تلاش می کنی حرف بزنی ولی نمی خندی.

 

 

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

نهال
27 مهر 90 21:56
بابا این پسرمون هر روز خوشگل تر می شه .
دایی مرتضی
27 مهر 90 22:03
الهی قربون جیگرم برم. نمیدونی دایی جون وقتی مامان عکسات رو فرستاد تازه فهمیدم چقدددددددددددد دلم برات تنگ شده بود کاش بشه زودتر ببینمتون. راستی بزنم به تخته خیلی بزرگ و ماه شدی همش تو این چند روزی که رفتی (شایدم عکسات بزرگ افتادن) برا دلدردت
مامان رها
28 مهر 90 9:07
سلام عزیز دلم همیشه به شادی گلم خوشحالم که برگشتین هزار ماشا الله آرتین چه جیگری شده ،راستی سعیده جون عزیزم هول نشو رهای من تو دو ماهگیش می خندید البته من هم ناراحت بودم که چرا نمیخنده


مرسی عزیزم
سميرا
30 مهر 90 11:04
خيلي عسل شده اين فندق با اون كلاه دم دارش
مامان محمد پوریا
2 آبان 90 12:30
وای خدا چقده ناز شدی اینم یه ماچ واسه تو
mamani helena
2 آبان 90 18:21
salam azize khale mashala che naz shodi residan be kheir mamani
مامان گیسو
3 آبان 90 4:13
سلام دوستم خوبی؟ ماشاا... 1000 ماشاا... ببوسش
سميرا
3 آبان 90 8:53
مامان ني ني، سعيده جونم بابت عكس آرتين فسقلي ممنون واقعا ايده جالبي بود ان شااله عكس عروسيشو ببينيم آرتين جون و از طرف من گاز بگير
مامانه میکاییل
3 آبان 90 10:56
ای جونم ارتین جووووووووووووووووون من دلم واسه یه خوابه سیر لک زده بخدا
فرزانه
4 آبان 90 10:25
آخ من قربون این پسر برم که انقد نازه
تلما
4 آبان 90 12:03
قبول نیستا!!!!!!!!!! پس کی میاین که دور هم جمع بشیم؟؟؟؟؟ خُب منم میخوام لبخند آرتین جونو ببینم خُب هعی هعی آرتین جون...خاله....
نسیم
4 آبان 90 16:43
خوشحالم که خوشیتو میبینم عزیزم حالا کجاشو دیدی بگذار 2ماهش تموم شه همچین باهات بازی کنه که گذر زمان ونمیفهمی راستی آرتین منم دل درد داشت وبا دستمال گرم آروم میشد فقط بهش شربت هیدروکسی زین ندیاااااا باشه آب جوش با یکم گرایپ میکچرم خوبه امتحان کن