آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

سفرنامه (متل قو- 1392/5/16)

1392/5/26 11:27
نویسنده : مامان آرتین
1,544 بازدید
اشتراک گذاری

دردونه خودم

تعطیلات عید فطر رو رفتیم متل قو. هوا عالیه عالی. چهارشنبه بعد از ظهر راه افتادیم و ساعت 3 صبح رسیدیم هتل. روز اول هوا آفتابی بود و شما رو بردیم کنار دریا. اول که با بابا کنار دریا بودی، موج که میزد زیر پاهات خالی میشد و می ترسیدی. وقتی نشستی دیگه مگه از آب بازی سیر میشدی. خیلی بامزه بود. هر وقت موج می زد 90 درجه می چرخیدی، دوباره بر میگشتی به حالت اولت. اما متاسفانه روز دوم و سوم هوا ابری و بارونی بود، می ترسیدم سرما بخوری، نمی بردمت آب بازی. اما بابا برات وان حموم رو پر می کرد و می رفتی آب بازی. در کل عاشق آب بازی هستی، هر جایی که آب جمع شده بود، می رفتی و پا می کوبیدی. دو باره می بردمت و می شستمت.

بقیه در ادامه مطلب

آرتینی در کنار دریا

5 عکس بعدی ژستهای آرتینی در لابی هتل

خدا رو شکر بد غذا نمی خوردی. ماهی و سوپ رو خوب خوردی. صبحانه هم عاشق عدسی و خوراک لوبیا (البته به هر دوتاش میگفتی: آش) بودی و کامل می خوردی.

بابا:کجا رفتیم؟

آرتین: دییا (دریا).

بابا: دریا چی داره؟

آرتین: آب بازی.

بابا: دیگه چی؟

آرتین: مایی (ماهی)

بابا: دیگه چی؟

آرتین: قایه (قایق)

 

شیرین زبونیهای آرتینی:

آشاک (ashak): آشغال

آننه (anene): آینه

شبای (shabay): شلوار

شُت (shot): تا می خوایم بریم بیرون میری و شلوارک لی تو میاری و می گی بپوشونم.

مامان دسته بگیه: وقتی می خوای شیشه بخوری، اینو میگی. یعنی مامان، شیشه رو برام نگهدار.

کُزایی (kozayi): کجایی. دیشب دستت رو گرفتی کنار گوشت، درحالی که به بابا احسان تکیه داده بودی، با لبخند گغتی (بابا کزایی)؟

صومینه (somine): صبحانه

هِنونه (henoone): هندونه

خَبزه (khaboze): خربزه

تی ایت (tee eat): وقتی برات آش میارم بخوری، نون رو برمیداری و می گی برات نون تیلیت کنم. قربون اون دستای کوچولوت بشم من.بغل

 

کارهای شیرین عسلم:

دستت رو می خوری. گویا داری دندون کرسی در میاری

هر لحظه کارهای جدیدی انجام می دی که متاسفانه موقع نوشتن یادم میره. ببخشید پسرم.افسوس

یک هفته ای هست که تو یه ظرف برات میوه رو ریز می کنم و شما جلوی تلویزیون میشینی و در حال دیدن سی دی بی بی انیشتن، با چنگال میوه می خوری.خوشمزه

بدجور وابسته من شدی. دیروز رفته بودیم نمایشگاه مبل. همش درخواست داشتی من کالسکه ات رو ببرم. اگه ازت جلوتر میرفتم گریه می کردی. مجبور بودم پشت کالسکه راه برم تا منو نبینی و بهانه بگیری. به محض اینکه تو سالنها می رفتیم گیر میدادی بریم دَدَر. عاشقتم وروجک فرشته

از ماه رمضون دیگه کمی تو غذا خوردن و نشستن رو صندلی غذات تنبل شدی و بیشتر ترجیح میدی غذا رو ما بهت بدیم.

تو ماه رمضون هم یه بار (29 تیر) بردمت خونه مامانی تا تو حیاطشون بساط استخر رو راه بندازیم. که دیدیم مامانی به محمد امین و محدثه (دخترعمو و پسر عموت) گفته بود بیان. خوب بود ولی استخر شما کوچیک بود و بیشتر شما و محدثه تو استخر بودید.

این هم چندتا عکس از اون روز


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

خواب گو
26 مرداد 92 11:58
سلام دوست من وبلاگ جالبی دارید. برای شما آرزوی موفقیت دارم.
مامانی آرتین
26 مرداد 92 14:29
عزیزم امیدوارم همیشه بهت خوش بگذره


ممنون خاله جون
رها مامان راستین
26 مرداد 92 18:10
سلام همیشه به گردش وتفریح عکسای کنار دریات عالین همهش که آب بازی کردی خوشگلم میدونم حسابی بهت خوش گذشته شیرین زبونیاتم خوندم آفرین به خوشگل


عاشق آب بازیه دیگه چه کنیم.
دایی مرتضی
27 مرداد 92 1:52
آخ قربون این پسر که دلم براش تنگ شده بود



انشالله میای میبینیش به زودی
پگاه مامان آرتین
27 مرداد 92 11:39
عزیزم همیشه به سفر.خوش باشید.چقدرپسرمون بلا شده.عاشقشم


بلا که چه عرض کنم.
مامان مانی جون
27 مرداد 92 15:45
ای جونم شیرین زبونیاش
قربونش برم
الهی همیشه به سفر و خوش گذرونی
عکسا هم خیلی عالی بود
ببوسش


ممنون سعیده جون. شما هم مانی رو ببوس
سارا
27 مرداد 92 19:02
ای جـــــــــــــــونم... الهــــــــــــــی بگردمش ژست های آرتینی در لابی عــــــــــــــالی بودن!
ایشالله همیشه به مسافرت و شادی...


ممنون سارا جون
نسیم-مامان آرتین
28 مرداد 92 10:14
همیشه به گردش وتفریح عکسای شمالتونم خیلی نازه
گلم چقدر استخرت خوشگله
طوطی خاله چقدر شیرین زبون شدی

مرسی خاله نسیم جونم
مامان آرتین (الهه)
29 مرداد 92 10:54
سلام شازده کوچولوی من .خوبی؟ خییییییییییلی دلم واست تنگ شده بود
هزار ماشالا خاله چقدر ناز شدی
سعیده جون اسفند یادت نره


قربونت الهه جون. شما هم آرتین رو ببوس
فرزانه
29 مرداد 92 16:53
قربون پسر خوشگلم برم من چه ژستایی گرفتی عزیزم حسابی دلبری کردیا.همیشه به گردش و شادی باشید ایشالا


ممنون خاله فرزانه
مامان اميرحسين و ارميا
29 مرداد 92 21:09
چه عكسهاي قشنگي اون عكس از تو لابي خيلي خوش منظره بود آرتين كپ خودته ها نه سعيده جون؟؟



بـــــــــــــــــله خیلی
خاله الهام
30 مرداد 92 17:32
عزيزم هميشه به گردش وشادي
آرتين جونم رو هم ببوسيد


ممنون خاله جونم
مامان نیایش
1 شهریور 92 19:39
به به هیمشه به سفر خوش باشید هیمشه عکس های قشنگی بودهوس دریا کردم شدددددددددددیییییییییدددددددد


ممنون خاله زهره
شبنم
2 شهریور 92 10:50
سلام دوستان عزیزم این سایت تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir/ همچنین طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان انجام میشود ،از طرح های ما دیدن فرمائید بهترین هدیه برای عیدی دادن به اقوام نزدیک
مامان ملیناوکیانا
5 شهریور 92 9:29
خیلی جای قشنگی رفتین منظورم هتل، چه ویوی زیبایی داشت...
امیدوارم همیشه شادباشید
شیرین زبونیاتم خیلی بامزه بود آرتینی خوش تیپ


ممنون خاله جون
یگانه جان
7 شهریور 92 8:57
خدا کوچولوی نازت را برایت حفظ کنه پیش ما هم بیا تنهایمممممممم


حتما میام
مامان یزدان
9 شهریور 92 10:02
پس حسابی خوش گذشته. انشاالله همیشه شاد باشین.


ممنون خاله جون