سفرنامه (کاشان- 1392/2/2)
عزیزکم
پنجشنبه گذشته من و شما و بابا و دایی مرتضی رفتیم کاشان. اول رفتیم قمصر، ناهار خوردیم. البته شما حالت خیلی خوب نبود غذا که خوردی متاسفانه . ولی تو کل سفر اذیتی نداشتی. کلی هم عرقیجات و گلاب خریدیم.
این هم عکسهای قمصر.
و بعد هم به فین کاشان رفتیم. چه لذتی بردی از آب بازی. البته فقط نشسته بودی و پاهات رو گذاشتی تو آب. از آب که میاوردیمت بیرون، گریه می کردی. تا بالاخره رضایت دادی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی