اولین قرار نی نی وبلاگی در چهارمین نمایشگاه تخصص مادر و کودک

پسر خوشگل مامان

روزر جمعه 22 شهریور ساعت 4 بعدازظهر به همت خاله زینب مامان امیرعلی و خاله فائزه مامان فاطمه یسنا، تو نمایشگاه بین المللی جلوی در اصلی نمایشگاه قرار داشتیم. من و شما و بابا و خاله سپیده رفتیم. کلی هم عجله کردیم تا از دوستامون جانمونیم. رسیدیم دم در اصلی و به مامان امیرعلی جون، زنگ زدم. همون لحظه اونها هم وارد نمایشگاه شدند. با هم راهی شدیم تا بقیه به ما ملحق بشن. دم در سالن 20 ایلیا جون و مامانش رو دیدیم. از اونجا هم یه دور تو سالن زدیم. این هم عکسهای سالن 20

دنبال یه ماشین خالی بودی تا سوار شی.

همچنان در انتظار

امیر علی جونم اینجا پیاده شد و شما سوار شدی. قربونت برم از الان نوبت رو رعایت میکنی.

و اما سالن 38A

زمین بازی داشت و شما هم که کلی لذت بردی. از سرسره پایین نمیومدی.

و اینجا بود که مهیار جون و مامان و باباش رو دیدیم. بعد هم رادین جون به همراه مامان و باباش. اینجا منتظر الاکلنگ هستی.

بالاخره سوار شدی.

عاشق نقاشی هستی. اون هم با "ننگی" یعنی مداد رنگی

با مهیار جون رفته بودید داخل کلبه و اجازه نمی دادی یکی دیگه بیاد داخل.

و اما یک گروه دیگه با مامان و باباهاشون سالن 20 بودند که پس از اتمام زمان نمایشگاه به همدیگه ملحق شدیم. یسنا جون، آرنیکا جون، ارشان جون با مامان و باباهاشون.

در این عکس از راست به چپ: آرتین، فاطمه یسنا و مهیار

در این عکس از راست به چپ: امیرعلی، آرتین، فاطمه یسنا و مهیار و پشت سر هم آرنیکا ناناز

این هم نی نی ها با باباهاشون

در کل روز خیلی خوبی بود و من بسیار خوشحال از پیدا کردن 7 دوست خوب برای خودم و 7 دوست خوب برای شما.

روز بعد من پس از اتمام کار، اومدم دنبال شما و بعد خاله سپیده و دوباره رفتیم نمایشگاه. آخه نتونسته بودیم بریم غرفه نی نی سایت. دوباره یه دوری تو نمایشگاه زدیم. تو غرفه نی نی سایت نقاشی کشیدی. اسمت رو نوشتیم و دادیم به مسئول غرفه. با یه آقای مهربون هم که بامزه بود چندتا عکس گرفتی. بهت بادکنک هم دادن.

و دوباره سرسره بازی (عشق سرسره بازی) ...

اینا هم تنها چیزایی که برات خریدم. آخه خیلی اسباب بازی و پازل و این جور چیزا داری.

به امید قرارهای بعدی که دوستای بیشتری رو ببینیم.