آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

خبرهای جدید

    به قول بابایی سلام پیسسسسسسسسسسسسسسسر دلمون واسه دوستای عزیز وبلاگیمون تنگ شده، آخه چند روزی دایی مرتضی رفته بود مسافرت و به قول قدیمی ها دستمونو گذاشته بود تو حنا. پست جدیدی هم نتونستم بذارم. خیلی مطلب بود که می خواستم بنویسم ولی فکر کنم خیلیهاش از خاطرم رفته. کاش توی کاغذ می نوشتم. به هر حال.....     اولین و مهمترین اتفاق این چند روز ختنه کردن شما بود. روز چهارشنبه 90/7/6، صبح دایی محمد رفت برات نوبت گرفت، از بیمارستان موسی بن جعفر آخه دکتر اطفال گفته بود این بیمارستان دکتر خوبی داره. ما هم بعد از ظهر بردیمت و حدود ساعت 13:10 دکتر اومد و پرستار شما رو برد تو اتاق تا آمپول بی...
11 مهر 1390

چکاپ 15 روزگی

پسرم ما الان چهارمین روزه که مشهدیم. به لطف دایی مرتضی دسترسی به اینترنت داریم و می تونم پست جدید برات بذارم. روز دوشنبه برای چکاپ رفتیم پیش دکتر اطفال (دکتر رغیب)، که الحمدا... از همه چی راضی بود. نتیجه چکاپ: وزن: 3 کیلو و 360 گرم  قد: 52 سانتیمتر دور سر: 36 سانتیمتر        پسر پسر امروز بابایی هم داره می یاد مشهد پیشمون. فکر کنم تو هم متوجه شدی. چون خوشحالی و از روزای دیگه بیشتر شیر خوردی. ...
30 شهريور 1390

عکسهای 15 روز اول زندگی عزیزدردونمون

دوستای عزیزمون، من و پسرم چند روزی رو داریم می ریم مشهد پیش مامان جون و فامیلای مامانی. ممکنه چند روزی اینترنت نداشته باشیم. دلتنگ همتون می شیم. آرتین و مامانی       ادامه عکسهای آرتین جونم در ادامه مطلب                                                                         &n...
26 شهريور 1390

سیسمونی

پسر گلم با زود به دنیا اومدنت یه کمی برنامه های مامان و بابا رو به هم ریختی (هرچند ما رو زودتر خوشحال کردی). ما نتونستیم عکسهای سیسمونیت رو بذاریم تو وبلاگت. الان با تاخیر دارم اینکار رو انجام می دم تا عکسهاش برات یادگاری بمونه.                                               ...
26 شهريور 1390

یه خبر جدید

وای پسرم یه خبر خوب  فکر می کنی چرا من اینقدر خوشحالم. آخه پسر گلم امروز بند نافت افتاد. خیلی دو سه روز آخر اذیت شدی. نافت یه کوچولو باد کرده بود. هممون رو نگران کرده بودی. ولی خدا رو شکر امروز که بردیمت حمام دیدیم اٍ اٍ اٍ جا هست و بند ناف نیست. قربونت برم الهی چه خوشگلی چه ماهی ...
24 شهريور 1390

گزارش هفته اول

امروز 8 روز از تولد گل پسرم می گذره. تو این مدت خیلی پسر خوبی بوده فقط تو شیرخوردن مامانشو کمی اذیت می کنه. روز سوم برای چکاب بردیمش بیمارستان. زردیش کمی بالا بود. قرار شد دوباره جمعه برای چکاب زردی ببریمش. این دفعه کمی بالاتر رفته بود. ما رو که کلی نگران کرد. برای بار سوم دیروز یکشنبه رفتیم بیمارستان. خدا رو شکر به خیر گذشت.                          از روز شنبه خمیازه کشیدناش شروع شد. از روز یکشنبه در یک هفتگیش خندیدنهای تو خوابش شروع شد. دل هممون رو که آب کرده. پسمل خوشگلم کی می شه  وقتی باهات حرف می زنیم برامون بخن...
21 شهريور 1390