آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

اولين سخن

1390/2/20 15:43
نویسنده : مامان آرتین
584 بازدید
اشتراک گذاری

امروز براي اولين بار ميخوام واسه ني ني عزيزم مطلب بنويسم. خيلي دوست دارم. مامان و بابا منتظرت هستن كه هرچه زودتر بياي پيش ما. الان حدود  20 هفته هست كه توي وجودم دارمت و 10 روزه كه وجودت رو احساس مي كنم. براي ديدنت لحظه شماري مي كنيم.

 

مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

تلما
20 اردیبهشت 90 15:41
سلام عزيزم مامانت خيلي خوشحاله كه تو قراره بياي و ما هم بي صبرانه منتظرتيم مراقب مامان باش
رخساره
20 اردیبهشت 90 16:07
همیشه درپی بهترینها باشید . به ما سر بزنید .....
بابا
20 اردیبهشت 90 16:25
سلام بابايي. منم براي اولين بار مي نويسم برات منم بصورت مجازي احساسات مي كنم (عين مامان نمي تونم حس كنم) دوست دارم هر دو تاتون رو منتظر ت هستيم عزيزم
آرزو/زهرا/شهلا
20 اردیبهشت 90 16:54
زمين در انتظار تولد یک برگ ، ما در حال شمارش معکوس-صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است .... صدای بهم خوردن بال معصوم فرشته ها می آید انگار آمدن تو نزدیکست - لمس ِبودنت مبارک
سميرا
20 اردیبهشت 90 16:56
سلام ني ني ناز نازي، من همكار بابايي هستم، بابايي گفته تپل مپلي، منم منتظرتم بدنيا بياي تا بيام لپاي كوچولوتو ناز كنم قند عسل من ني ني ندارم، ولي خوش به حال مامان و بابا كه تو قراره بياي و بشي همه زندگي اونا من كه مامانتو نمي بينم، از قول من بوسش كن و مراقبش باش مامان و باباي ني ني ، به يمن تو راه بودن فرشته کوچيكتون، با آسموني ترين آرزوها برای پرخیر و برکت بودن قدمهای کوچيکش و روح بخشیدن به زندگیتون تبریک منو بپذيريد
دوست مامان- متن از طرف ماماني
20 اردیبهشت 90 16:58
از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق، خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . (دوست داريم عزيزم)
دایی کوچیکه (مرتضی)
20 اردیبهشت 90 21:58
سلام دایی جون. این اولین باری هست که دارم باهات صحبت می کنم!! امیدوارم قدمت خوشگلت برای مامان/بابات خوش‌یمن باشه. حتما هم خوشگل خواهی بود. با اون مامان بابا. ایشالا روزی برسه که خودت تو این وبلاگ بتونی بنویسی... حالا یه ماچ آبدار
نوشین
20 اردیبهشت 90 22:24
سلام نی نی خوشگل و ناز....خوب الان که تو صدای منو نمیشنوی...اما اگه مامان گلت واست بلند کامنت منو بخونه می شنوی چی میگم ( بوس واسه مامان نی نی) : خوب نی نی عزیزم....فعلا نی نی صدات می کنم...بذار بگم که وقتی شنیدم داری تو وجود مامانت شکل می گیری چقدر خوشحال شدم....( وقتی بزرگ شی می فهمی خبر نی نی دار شدن یه مامان و بابای خوب چقدر خوشحال کننده ست) اینکه یه فرشته ی کوچولو میاد پیش ما و زندگی همه رو قشنگ تر میکنه... میدونم الان تو جای گرم و نرمت نشستی و خوب ذهنتو دقیق کردی که بفهمی اطرافت چی میگذره.... می خوام بدونی که ما بی صبرانه منظریم تا شازده کوچولوی خوش قدم بیاد پیش ما... می دونی کی خوشحالیم تکمیل میشه ؟ وقتی به سلامتی و شادی به دنیا بیای و بشینی تو بغل مامانت و با اون چشمای خوشگل و نازت همه جا رو نگاه کنی و یه جفت جوراب خرگوشی رو هم پات کرده باشی.... گرچه برای دیدن این لحظه باید خیلی صبر کنم....اما می ارزه نی نی جون.... از راه دور
نوشین
20 اردیبهشت 90 22:30
اینم واسه مامان و بابا ی نی نی : ساختن خونه ی مجازی واسه نی نی مبارک.... اینجوری از راه دور ما هم در جریانیم... با آرزوی سلامتی و شادی برای نی نی ، مامان و بابا
تلما
21 اردیبهشت 90 8:20
سلام ني ني قشنگ امروز مامانت قراره بره آزمايشگاه اينروزا اون بيشتر ازينكه مراقب خودش باشه به فكر توست:آخه عاشقته!!! منم نشستم و منتظرم تا تو و مامان عزيزت بيايد. مراقب مامان باش عزيزم
تلما
21 اردیبهشت 90 14:10
سلام عزيزم ميخوام يه رازي بهت بگم الان مامانت سر نماز بود و من فكر ميكنم اينجور وقت ها بيشتر حست ميكنه پس ميتوني ازين فرصت هاي طلائي حسابي استفاده كني هروقت سر نمازه حسابي شيطوني كن و لگد بزن و باهاش صحبت كن!!!: D شوخي كردم عزيزم: X: مراقب مامان باش
000
21 اردیبهشت 90 15:50
اي بي ادب اين حرف ها رو به بچه ياد نده اينم احساسات درخواستي از طرف مادر بچه
تلما
21 اردیبهشت 90 15:51
عزيزم به زودي برات برنامه ني ني خواني راه ميندازيم تا حسابي بهت خوش بگذره
سيروس
22 اردیبهشت 90 15:01
سلام پسر گل احسان من سيروس هستم.دوست و همكار بابات. اول اينو بگم كه خيلي خوشحالم از اينكه بچه دوست خوبم پسره(اصولاً از دخترا خوشم نمياد) تو هم حتماً مثل بابات قوي و باهوش ميشي عزيزم. اميدوارم سالمو سلامت پا به اين دنيا بذاري. تا ميتوني اونجا خوش بگذرون! اينجا خبري نيست. بي صبرانه منتظر ديدنت هستيم.
تلما
23 اردیبهشت 90 22:36
سلام نی نی خوشگل همینجوری اومده بودم یه سری بهت بزنم !!! مراقب مامان که هستی دیگه نه؟ بلندتر!!!آهان مرسی خوب خیالم راحت شد،شبت بخیر
خاله
24 اردیبهشت 90 9:50
سلام خاله جون مامان که اذیت نمی کنی؟ دلم می خواد زودتر ببینمت! دوست دارم خاله جون
مامان نیایش
10 خرداد 90 10:18
خوش اومدی به نی نی وبلاگ مامانی امید وارم موفق باشی بازم به ما سر بزن خوشحال میشیم
نهال
20 خرداد 90 11:27
سلام کوچولوی عزیزم همه ابراز احساسات مامان بابات اینقدر قشنگ بود که منو کلی گریه انداخت حتما تو هم مثل اونها با احساس و مهربون میشی قربونت برم من.
یه دوست
27 تیر 90 23:00
چه باحال اینجا دفتر خاطرات عمومیه
همه فامیل و دوستا هستن یه حرف خصوصی نمیشه زد
به هر حال امیدوارم گل پسرتون به وقتش سالم و سرحال به دنیا بیاد دوست من


دوست عزیز که خودتونو معرفی نکردید می تونید نظرتون رو بصورت خصوصی بدید. کافیه فقط گزینه رو انتخاب بفرمایید.
محيا كوچولو
28 اسفند 90 15:34
با اينكه از آخر امسال تا اول سال ديگه ثانيه اي هم فاصله نيست، ........................ انگار خيلي طول ميكشه! ........................ ... انگار قراره تا مدتها از اونايي كه دوستشون داري دور باشي!... ...................... از الان دلم براتون تنگ شده! ...................... سال نـو مبارك، ايشالله سال نودويك بهترين سال زندگيتون باشـه!