آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

اندر احوالات آرتین خان اول

1390/9/28 23:21
نویسنده : مامان آرتین
938 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام سلام به گل گلدون مامان

 پسر زیبای من، تو این مدت که برات پست نذاشته بودم کارای جالبی یاد گرفتی.

 

               

 

شنبه گذشته دیدم که دوتا دستاتو به هم گرفتی، اینکار رو مرتب انجام می دادی و سعی می کردی به سمت دهنت ببری. دو روز بعد صدای ملچ ملوچ به گوشم خورد. دیدم بله، دستاتو با همدیگه بردی سمت دهنت، البته نمی تونستی انگشتاتو باز کنی و بذاری تو دهنت، فقط زبونت رو میاوردی بیرون و به دستات زبون می زدی. از دیروز دیدم انگشتاتو باز کردی و وقتی پستونکت رو از دهنت درمیاری و من غافل میشم حداقل یک انگشتت تو دهنته. البته تا 4 تا انگشت هم جا داره.

 

شکار لحظه ها (وقتی داشتی دستاتو می خوردی):

 

آرتین در حال خوردن دستها

 

 



سلام سلام به گل گلدون مامان

پسر زیبای من، تو این مدت که برات پست نذاشته بودم کارای جالبی یاد گرفتی.

 

               

شنبه گذشته دیدم که دوتا دستاتو به هم گرفتی، اینکار رو مرتب انجام می دادی و سعی می کردی به سمت دهنت ببری. دو روز بعد صدای ملچ ملوچ به گوشم خورد. دیدم بله، دستاتو با همدیگه بردی سمت دهنت، البته نمی تونستی انگشتاتو باز کنی و بذاری تو دهنت، فقط زبونت رو میاوردی بیرون و به دستات زبون می زدی. از دیروز دیدم انگشتاتو باز کردی و وقتی پستونکت رو از دهنت درمیاری و من غافل میشم حداقل یک انگشتت تو دهنته. البته تا 4 تا انگشت هم جا داره.

شکار لحظه ها (وقتی داشتی دستاتو می خوردی):

آرتین در حال خوردن دستها

 

 

برای چکاب سه ماهگی که رفته بودیم دکتر، بخاطر اینکه شکم مبارک دیر به دیر کار می کرد، گفت بهت روزی 20 سی سی آب بدم. اما مگه، شما آب می خوری. وقتی بهت آب می دم، قاشق اول رو که می خوری، قاشق دوم رو کامل برمی گردونی و قیافت رو طوری می کنی که انگاری بهت یه چیز خیلی تلخ دادم. در صورتیکه ویتامین AD و گریپ میکچر (در صورت لزوم) رو خوب می خوری. 

 

 

از دو هفته پیش خودت رو از پایین تنه کج می کردی ولی از دیروز سعی می کنی کل بدنت رو بچرخونی حالا نمی دونم از کی می تونی کامل بچرخی. البته دیگه باید مواظب باشم و لبه تخت نذارمت.

شکار لحظه ها (وقتی می خواستی بچرخی):

آرتین در حال غلط زدن

 

 

تو این چند روزه دیگه آغون گفتنت کمتر شده و لب پایینت رو می بری داخل دهنت (مثل پیر مردایی که دندون ندارن) و از خودت صدا در می یاری اونم با صدای بلند.

شکار لحظه ها (هنگام صحبت کردن):

 


جمعه شب خیلی دیر خوابیدم تقریبا 4 صبح بود که رفتم تو اتاق شما و خوابیدم. ساعت 8 صبح با صدای شما بیدار شدم. اومدم بهت شیر بدم که دیدم بابا رو بیدار کردی و داری باهاش حرف می زنی. بنده خدا بابا که فقط جمعه ها می تونه بخوابه رو بیدار کرده بودی و باهاش حرف می زدی. خلاصه شیرت رو خوردی و من دوباره رفتم بخوابم. این دفعه در رو هم بستم. ولی شما هم بلند بلند داشتی با بابا صحبت می کردی. بابا هم بخاطر اینکه من بخوابم خیلی آروم با شما حرف می زد.

 

اینم چندتا عکس البته بعضی از عکسها رو با موبایل گرفتم بنابراین کیفیتش خوب نیست، ببخشید پسرم، آخه بعضی وقتا باید سریع عکس بگیرم و تا دوربین رو بیارم شما تغییر حالت می دادی.

 

  

                 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

دایی مرتضی
28 آذر 90 23:28
وااااااااااااااااای چی همه عکس خوشگل چه کارایی یادگرفته جیگر دایی
دایی مرتضی
28 آذر 90 23:29
راستی مرسی مامان نی نی. خیلی خوب بود. هم توضیحا هم عکسا یعنی عالی بود
mamani helena
28 آذر 90 23:38
hesabi dari bala mishiya jigare khale aksat kheili naze yaldatam pishapish mobarak
مامان آتین
29 آذر 90 0:23
ای جونممممممممم به این پسملی شیرین و ناناس ماشالله خیلی نمکیه مامانی از طرف من بماچش
مامان گیسو
29 آذر 90 1:23
سلامممممممم عزیزم خوبی؟ ماشاا... هزار ماشاا... قربونش برم من با این کارای جدیدش بوسسسسسسس
ملی مامانه میکاییل
29 آذر 90 11:01
عزیزم
میکی هم این کارا رو می کنه علاوه بر دست هر چی جلوش باشه می خوره اما میکاییل خیلی آب رو دوست داره از وقتی بهش آب می دم دارو ها رو هم خوب می خوره فکر میکنه که آبن.
فداش بشم که عینه عروسکه عکسات خیلی خوب بود داری راه می افتی سعیده جون


مرسی گلم
فرزانه
29 آذر 90 14:46
وای وای پسر و ببین چه ناز شده.قربونت برم انقد با نمک و خوشگلی عزیزم
مامان نیایش
29 آذر 90 17:11
هزار ما شا الله به این گل پسر ناز الهی زنده باشی عزیزم و زودتر بزرگ و بزرگ تر بشی و به مامان بگی که چه قدر دوسش داری راستی یلدات هم مبارک
sara
29 آذر 90 22:06
به صد یلدا الهی زنده باشی انارو سیب و انگور خورده باشی اگر یلدای دیگر من نباشم تو باشی و تو باشی و تو باشی
مامان رها
30 آذر 90 9:05
هندوانه رویاهایتان شیرین ،انار موفقیت هایتان پر دانه ،پسته خاطراتتان خندان ،قصه زندگیتان خوش و عمرتان چون یلدا بلند باد .یلدای شما مبارک
بابا
30 آذر 90 9:17
سلام آرتين خان از روز جمعه برات بگم كه نذاشتي من بخوابم اما منم همين 1 روز كه صبحها مي تونم خوش اخلاقي شما رو ببينم و برام همش بخندي پسرم كلي با هم حرف زديم و بعدش شما خوابيدي روز خيلي خوبي بود
مامان هامان
30 آذر 90 10:17
قربونش برم با این حرکات زیبا و عکسای خوشگلش گل پسر
مامان مانی جون
30 آذر 90 13:44
قربونش برم
باز خوبه بعد از سه ماه دست میخوره
مانی من که آبروم رو برده بود
از روز اول مثه قحطی زده ها دست میحورد و همه میگفتن تو هیچ چی نخوردی این بچه گشنه مونده



ای جونم مانی جون
مامان مانی جون
30 آذر 90 13:44
یلداتون مبارک
مامان اميرحسين(سام)
30 آذر 90 20:47
بدو که روز کوتاهه / پائیز آخر راهه هندونه رو آوردی؟ / جوجه هاتو شمردی ؟ زمستون میشه فردا / مبارک باشه یلدا !
مامان محمد پارسا
30 آذر 90 21:31
سلام شادیتون 100 شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما یلدا مبارک . . .
مریم مامان ملینا
3 دی 90 18:19
وای چقدر پسر ناز و بامزه ای داری. چقدر بزرگ شده ماشالا........
بوسسسسسسسسس


مرسی
مامان ماهان
11 دی 90 13:08
چقدر بزرگ شده ماشاالله